معرفی وبلاگ
به نام خداوند یکتا هدف از نوشتن این وبلاگ حفظ و زنده نگهداشتن یاد شهدا و ادامه راه این عزیزان به عنوان یک وظیفه می باشد. امیدوارم فرصتی باشد تا ما نیز دینمان را ادا کنیم و از قافله جا نمانیم. این را بدانیم فقط با ارج نهادن به مقام والای شهدا به این هدف مهم نائل نخواهیم شد، مگر این که در عمل حرف هایی برای گفتن داشته باشیم. امیدوارم خداوند همه ما را عاقبت به خیر کند و در روز قیامت سرافنکده و شرمنده نباشیم.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 108380
تعداد نوشته ها : 29
تعداد نظرات : 3
تماس با ما
Rss
طراح قالب
GraphistThem252

یک نگاه انار کرد، یک نگاه به چشمهای منتظر خرابه نشین.

نگاه های منتظر و نیاز آلود مرد بیمار، چهره معصوم و منتظر فاطمه (س) را جلوی چشمانش آورد. چقدر بار خواهش این نگاه ها سنگین بود و چقدر این تصمیم سخت...

به آرامی در را باز کرد. خدا خدا می کرد فاطمه اش خواب باشد.
بعد از مدت ها فاطمه (س) یک تقاضای کوچک از او داشت.
نتوانسته بود دست رد به سینه پیرمرد بزند، حالا از نگاه  به چشم های زهرا (س) شرم داشت.
وارد خانه شد. فاطمه (س) را دید، اما شادمان با طبقی از انار بهشتی در برابرش.
                                                                                             النهایی ج 2 ص 342
دسته ها : داستان
سیم 11 1393 20:36
X