معرفی وبلاگ
به نام خداوند یکتا هدف از نوشتن این وبلاگ حفظ و زنده نگهداشتن یاد شهدا و ادامه راه این عزیزان به عنوان یک وظیفه می باشد. امیدوارم فرصتی باشد تا ما نیز دینمان را ادا کنیم و از قافله جا نمانیم. این را بدانیم فقط با ارج نهادن به مقام والای شهدا به این هدف مهم نائل نخواهیم شد، مگر این که در عمل حرف هایی برای گفتن داشته باشیم. امیدوارم خداوند همه ما را عاقبت به خیر کند و در روز قیامت سرافنکده و شرمنده نباشیم.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 108485
تعداد نوشته ها : 29
تعداد نظرات : 3
تماس با ما
Rss
طراح قالب
GraphistThem252

 

نويسنده : منوچهر رضايي

موضوع :داستان ايثار و شهادت و دفاع مقدس

نشسته بود روي پيت خلبي ، زير سايه ي نارون زل زده بود به خانه ي مقابل . خانه اي كه حالا خانه نبود . ويرانه اي بود با نخلي سياه گيسو ، شكسته كمر ميان آجرها و آهن هاي عمود و لخت . با دري افتاده و ديواري پر از تركش ها ي ريز و درشت .

اگر پلك نمي زد . ، حتي اگر حركت نمي كرد نمي شد آن هيبت سياه و در غبار نشسته را زنده است .

 

دو خط باريك از گوشه ي چشم ها ، غبار گونه ها را شسته بود و بعد از گذر از زير گيسو هاي پريشان حنا بسته اش رسيده بود . به خال آبي چانه اش . صدا هاي دور را نمي شنيد اما اگر صداي انفجار يا شليك گلوله اي نزديك بود خودش را جمع مي كرد و پشتش را فشار مي داد به آجرهاي داغ ديوار

دسته ها : داستان
بیست و دوم 3 1391 20:40

بسم الله الرحمن الرحيم

در اين لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشيماني وصيت خود را مي نويسم و علم كامل دارم كه در اين ماموريت شهادت ، جان به پروردگار بزرگ بايد تسليم نمايم انشاالله كه خداوند متعال با رحمت و بزرگواري خود گناهان بيشمار اين بندة خطاكار را ببخشند .

بیست و یکم 3 1391 18:32
X